آقای ظریف دمتون گرم .واقعا خسته نباشید.بالاخره بعد این همه سال کشمکش تحریم شکست
...فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّها أَزْكى طَعاماً فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ ... (کهف- 19)
پس يكى از خودتان را با اين پولتان به شهر روانه كنيد و او بايد با تأمل بنگرد كداميك [از مغازهداران شهر] غذايش پاكيزهتر است ( يعنى بنگرد كه طعام چه كس حلالتر است) تا از آن براى شما روزيى بياورد...
Now send one of you with this silver(coin ) of yours to the city, then let him see which of them has purest food, so let him bring you provision from it... -19- Kahf
نکته: وارستگان مؤمن هر غذايى را نمىخورند، نوع غذا و مقدار برايشان مطرح نيست، پاك و حلال بودن مهم است. تفسیر نور،ج 7، ص 154
هر چیز را از خدا بخواهید؛ حتی بند کفش را؛ حتی کوچکترین اشیا را و حتی قوت روزانه خود را. بگذارید این «من» دروغینِ عظمت یافته در سینه ما، بشکند. این « من » انسان ها را بیچاره می کند. (رهبر انقلاب_ 73.11.28)
سلام برمعجزه بزرگ الهی
سلام برروح کعبه وخالق مخلوق
سلام برتجلی هُـوَالأوَّلُ وَالآخـرُوَالظاهرُوَالباطِنُ
سلام برولیُّ الله الأعظَم امیرالمؤمنین علی صَلواتُ الله وَسَلامُـهُ علیه
پیامبر اکرم (ص): یا علی،همانا خداوند تعالی به من فرمود: من علی را با پیامبران درباطن برانگیختم وبا تودرظاهر مبعوث نمودم.
من صاحب خلق اوّل قبل از نوح اوّل هستم. اگر كارهاى عجیب و غریبى كه دربین زمان حضرت آدم تا زمان حضرت نوح انجام دادهام مىدانستید و
درمىیافتید كه چه امتهایى را هلاك كردم، [بسیار متعجب مىشدید] همانا
عذاب سزاوارشان بود؛ زیرا بد عمل مىكردند.
من صاحب طوفان اوّلم، من صاحب طوفان دوم هستم...
اى شیعیان من، به سوى من بازگردید و ملازم بیعت من باشید و با حُسن یقین بردین مواظبت نمایید وبه وصىّ پیامبرتان تمسك بجویید؛ همان كسى كه نجات شما به سبب اوست و به سبب دوستیش در روز رنج و عذاب، براى شما نجات است.
خطبه 229-در بيان پيشامدها
آگاه باشيد!آنان که پدر و مادرم فدايشان باد، از کساني هستند که در آسمانها معروفند، و در زمين گمنام. هان اي مردم، در آينده، پشت کردن روزگار خوشي را، انتظار کشيد، و قطع شدن پيوندها، و روي کار آمدن خردسالان، و اين روزگاري است که ضربات شمشير بر مومن آسانتر از يافتن مال حلال است، روزگاري که پاداش يرنده از دهنده بيشتر است، و آن روزگاري که بي نوشيدن شراب مست می شويد، با فراواني نعمتها، سوگند می خوريد بدون اجبار، دروغ می گوييد نه از روي ناچاري، و آن روزگاري است که بلاها شما را گاز گيرد و مجروح سازد، چونان زخم شدن دوش شتران از پالان، آه، آن رنج و اندوه چقدر طولاني، و اميد گشايش چقدر دور است!
اي مردم، مهار بار سنگين گناهان را رها کنيد، و امام خود را تنها مگذاريد، که در آينده خود را سرزنش می کنيد، خود را در آتش فتنهاي که پيشاپيش افروختهايد نيفکنيد، راه خود گيريد، و از راهي که به سوي فتنهها کشانده ميشود دوري کنيد، بجانم سوگند که مومن در شعله آن فتنهها نابود شود، اما نامسلمان در امان باشد. همانا من در ميان شما چونان چراغ درخشنده در تاريکي هستم، که هر کس به آن رو می آورد از نورش بهرهمند ميگردد، اي مردم سخنان مرا بشنويد، و به خوبي حفظ کنيد، گوش دل خود را باز کنيد تا گفتههاي مرا بفهميد.
"حسين نه تنها در آن صحرا بلكه در طول تاريخ در برابر ستمگران ايستاد.در آن صحرا در برابر سي هزار نفر بود، اما در تاريخ، در مقابل صدها گروه قرار داشت. و ظالمين و اهل باطل را چون دستههاي ملخ پراكنده ساخت اين تصوير روشن ميسازد. كه حق پيروز خواهد شد، حق از خداوند است، و حق است كه غالب خواهد شد."
دومين نامه به مردم كوفه
امام حسين(ع) آمده تا به وادى حاجز در بطن الرمة رسيد. قيس بن مسهر صيداوى را با اين نامه به سوى كوفيان فرستاد: به نام خداوند بخشنده مهربان؛ از حسين بن على به برادران مؤمن و مسلمانش! سلام بر شما! خدايى را سپاس كه هيچ معبود بحقى جز او نيست. اما بعد؛ نامه مسلم بن عقيل به دستم رسيد و از حسن نيت شما و هماهنگى بزرگان شما در راه يارى و حق خواهى ما خبر يافتم. از خدا خواهانم كه نيكى خود را به ما ارزانى دارد و شما را بر اين حسن نيت بالاترين پاداش دهد. من هم روز سه شنبه هشتم ذى حجه يعنى روز ترويه از مكه به سوى شما رهسپار شده ام. هرگاه فرستاده من به كوفه رسيد در كارتان هرچه بيشتر شتاب و تلاش كنيد كه اگر خدا بخواهد در همين روزها بر شما وارد مى شوم. سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد. قيس بن مسهر صيداوى با نامه امام(ع) رهسپار شد، چون به قادسيه رسيد حصين ابن تميم او را دستگير كرد و نزد عبيدالله بن زياد فرستاد. عبيدالله بن قيس دستور داد تا به فراز قصر بر آمده حسين بن على(ع) را ناسزا گويد. او بر بام قصر رفته گفت: هان اى مردم! اين حسين بن على(ع)، بهترين خلق خدا، فرزند فاطمه(س) دخت پيامبر(ص) است و من فرستاده او به سوى شمايم. از او در وادى حاجز جدا شدم. اكنون او را پاسخ گوييد. سپس عبيدالله بن زياد و پدرش را لعن فرستاد و براى على بن ابى طالب(ع)، طلب مغفرت كرد. عبيدالله دستور داد تا او را از بام قصر به زير افكنند. پس او را از بام افكندند، تكه تكه شد و به شهادت رسيد.
خطبه حسين بن على(ع) در مكه
(الف) امام حسين(ع) چون خواست از مكه رهسپار عراق گردد به سخن ايستاد و فرمود: اَلْحَمْدُ لله وَ ما شاءَ الله وَ لا قُوّة اِلاّ بِالله و صَلّى الله عَلى رَسُولِه؛ مرگ بر انسانها لازم افتاده همانند اثر گردنبند كه لازمه گردن دختران است و من به ديدار نياكانم آنچنان اشتياق دارم مانند اشتياق يعقوب به ديدار يوسف ...
به امید خداوند متعال قصد داریم تا رسیدن محرم، برخی از سخنان و نامههای امام حسین صلواتالله علیه را در مسیر مکه به کربلا، که از نرمافزار «برنامههای حسینی» اقتباس شدهاست را بازگو نماییم به امید اینکه شاید ما هم لایق همراهی امام عصرمان شویم؛ انشاالله.
1- دیدار امام حسین(ع) با عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر
دل مویه ای با کربلا از زنده یاد عبدالحسین محمدیان رباطی
سلام بر سرزمین تفتیدهی کربلا؛ سرزمینی که سراپای آن را عشق گرفته است؛ سرزمینی که خاکش شفابخش دردهای بی درمان است؛ سرزمینی که جگرگوشهی علی و زهرا را در خود جای داده است؛سرزمینی که صدای«هیهات من الذله»ی حسین در آن به آسمان رفت و سقف آسمان ها را شکافت؛سرزمینی که در آن امامی ندای «هل من ناصر ینصرنی»سر داد و کسی جز تیغ های شمشیر و تیزی نوک نیزه ها پاسخش را نداد. سرزمینی که هنوز از آن صدای سیلی خوردن رقیه و العطش کودکان به گوش می رسد.
ای سرزمین تب دار کربلا که به حق، کرب و بلا نامیده شدی! می خواهم با سخنانی هر چند کوتاه از تو شکایتکنم. ای خاک! هنگامی که سر حسین بن علی را بریدند، بر بدنش اسب دواندند، خیمه هایش را آتش زدند، عباسش را قطعه قطعه کردند، سجادش را به زنجیر کشیدند، خاندانش را به اسارت بردند، چرا دهان باز نکردی و آنان را در کام خود فرو نبردی؟ ای آسمان! چرا آنان را در سیلاب گرفتار نکردی؟ ای باد! چرا آنان را در قهر خداگونهی خویش گرفتار نکردی؟ کجا بودید ای پرستوهایی که اصحاب فیل را با آن همه هیمنه، زمین گیر کردید؟ چرا کسی به فریاد حسین نرسید؟می دانم چه می خواهید بگویید؛ می خواهید بگویید ما مانده بودیم که چه کنیم و حیرت زده نگاه میکردیمکه یک قوم، چقدر پست می شود که با امامش، با کسی که رسول خدا صلی الله علیه وآله درباره اش فرمود:«حسین منّی و انا من حسین» این گونه رفتار می کند. شاید شما هم سرّ این سکوت را نمیدانستید؛ سرّ آن این بود که زمین و زمان و تمام موجودات عالم تا ابد یزید و یزیدیان را لعنت کنند و سلام و صلوات خود را نثار حسین علیه السلام و اصحابش کنند:
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
منبع: مجله پرسمان:: اسفند 1383، شماره 30
برای شادی روحش صلواتی اهدا کنید.
در راس اخلاقيات مهدي(عج) تبعيت است
چه چيزي در راس اخلاقيات مهدي(عج) است؟ در رأس آن تبعيت است. يک شيعه، از صد درصدِ نگاهش، حدوداً نود درصد نگاهش را معطوف امام خود ميکند، تا ببيند که امام چه ميخواهند.پيوسته مترصد است، پيوسته گوش به زنگ است، پيوسته آماده دريافت خواستهاي امام است، کمتر از ده درصد نگاهش را، کمتر از ده درصد حواسش را،کمتر از ده درصد شنوايياش را، به غير امام اختصاص ميدهد، آن هم بخاطر اجراي خواستهاي ـ نه فرامين ـ امام. شيعه با اطاعت سرو کار ندارد، براي شيعه کسر شأن است که امر شود و بعد بخواهد اطاعت کند، مثل دانش آموز زرنگي که نمره 15بگيرد، برايش خيلي کسر شأن است، بايد هميشه نمره 19 و 20 بگيرد، شيعه ميگويد من بايد خواستههاي امام را متوجه شوم و دقيقاً و قوياً آن را اعمال کنم، براي من کسر شأن است که آنقدر بايستم يا بنا را بر غفلت بگذارم تا امام به من امر بکند که فلاني برو آن کار را انجام بده.شما اين ماجرا را تمرين کنيد، اگر به امام دسترسي نداريد، تمرين آن را با رهبر معظم انقلاب انجام دهيد.پيوسته گوش بزنگ باشيد و ببينيد ايشان چه ميخواهد، تمرين کنيد، اينکه انسان بنشيند و صبر کند تا امام زمان ظهور کنند، اينکه انسان بگويد، هر وقت امام زمان ظهور کردند من بلند ميشوم و حرکت ميکنم، اين رفتار مورد تأييد خداوند نيست و بلکه با يک آيه قرآن اين رفتار رد ميشود و از آن نهي ميشود.....در سوره نور آيه 53خداوند ميفرمايد که وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ يا پيغمبر دستهاي از مردم هستند که پيش شما مي آيند و قسم ميخورند، قسمهاي محکم هم ميخورند، به خدا قسم، به کوه قسم، به اين چيز و به آن چيز قسم، اگر شما يک زماني به ما امر کنيد که براي جنگ خروج کنيم، ما خروج ميکنيم، قُلْ لا تُقْسِمُوا يا پيغمبر به آنها بگو که نميخواهد قسم بخوريد، اين کار را کنار بگذاريد طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ دنبال طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ باشيد.....
منبع: سایت معارفی عزم ظهور
امام علیّ بن موسی الرضا(ع) ـ که روز جمعه را روز ظهور حضرت مهدی(ع) میداند ـ ، در یکی از بهترین لحظات نیایش خود یعنی قنوت نماز ظهر جمعه سرود بیقراری و انتظار سر میدهد و برای فرج و ظهور آن بزرگوار دعا میکند:
بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (سوره غافر آیه 56)
حضرت باقرعليه السّلام در اين آيه فرمود: زود است نشان داده شود شما را در آخر الزمان آياتى، از آن جمله دابة الارض كه مراد وجود امير المؤمنين عليه السّلام است، و ديگر دجال و نزول عيسى بن مريم و طلوع شمس از مغرب، مراد ظاهر شدن ولىّ عصر، امام زمان، قائم آل محمّد پسر امام حسن عسكرى عجل اللّه تعالى فرجه میباشد كه از طرف مكه ظهور نمايد و دنيا را پر از عدل و داد فرمايد، بعد از آنكه از جور و كفر پر شده باشد. اللهم اجعلنا من انصاره.
تفسير اثنا عشري، ج3، ص: 261
اللّهم صلّی علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
Who is Dabbatolarz? Read on Read more
وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ. (سوره نمل،82) همينكه موعد عذاب كافران فرا رسد جنبندهاى را از روى زمين برمىانگيزيم تا با ايشان سخن گويد چونكه مردم بآيات ما يقين نكردهاند.
آن جنبنده از بين صفا و مروه بيرون آيد و به مؤمن خبر ميدهد كه او مؤمن است و كافر را به كيفر خويش واقف سازد.در آن موقع تكليف از مردم برداشته ميشود و توبه كسى پذيرفته نشده و قبول نخواهد شد.
طبرسى از پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده كه فرمود آن جنبنده چون ظاهر شود عصاى موسى و انگشتر سليمان با او است، با انگشتر روى مؤمنين را نقش و مهر كند و با عصا بينى كفار را بشكند و چون مردم در محضرش جمع شوند مؤمن و كافر را از يكديگر تميز داده و بشناسد و بر روى مؤمن مينويسد اين شخص مؤمن است و بر روى كافر مينويسد اين كافر است.
Wish we were Muslims and the Shia Imam Ali
آيا نميشنوى قول خدا را كه ميفرمايد وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ و نيز ميفرمايد يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ يعنى اى پيغمبر قيام كن و مراد از قيام آن حضرت رجعت او باشد و همچنين آيه نَذِيراً لِلْبَشَرِ مراد زمان رجعت آنحضرت است. و قول خداوند كه ميفرمايد هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ و دين آن حضرت را در زمان رجعت غالب گرداند بر تمام دينها و قول خداوند كه ميفرمايد حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ و آن باب على بن أبي طالب ميباشد كه رجعت مى فرمايد.فرمود اي جابر، امير المؤمنين فرموده در آيه رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ (كفار آرزو مينمايند اى كاش ما مسلمان بوديم)وقتى من و شيعيانم بيرون آمديم و برگشتيم بسوى دنيا، عثمان و تابعين او هم بر ميگردند به دنيا، هنگاميكه ما بنى اميه را به قتل ميرسانيم در آن وقت كفار و بنى اميه دوست دارند و آرزو مينمايند ايكاش ما مسلمان و از شيعيان امير المؤمنين بوديم.
منبع: تفسير جامع، ج1، ص: 511
يك ايراد اساسي كه در جامعه شيعه وجود دارد و همه ما شيعيان ، ـ از خواص تا عوام ـ را در بر گرفته این است که ما شنيده ايم كه بايد به قرآن و عترت ، تمسك جست . قرآن را داريم ، اما عترت چه ؟ آخرين نفر از عترت رسول الله (ص) غايب است و دسترسي ما فقط به احاديث اهل بيت عليهم السلام است . ما بسياري از احاديث را مي بينيم و ميخواهيم برداشت كنيم . یکی در مسجد ميآيد و بين دو تا نماز ميخواهد صحبت كند . ميگويد براي مردم چه بگويم ؟ ميخواهد احاديث اخلاقي بگويد...
اشكال در آنجاست كه هر موضوعي كه براي من و شما جلب توجه ميكند ، آن را بزرگ جلوه ميدهيم .
عياشى به سند خود روايت كرده از حضرت باقر عليه السّلام در معناى آيه «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ ...» (81 آل عمران)
فرمود خداوند از شيعيان عهد گرفته براى ولايت ما موقعى كه در عالم ذر حاضر فرمود و بعد از آنكه عهد گرفت از آنها به ربوبيت خود و نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر خاتم و خداوند ارواح شيعيان ما را دو هزار سال قبل از اجسادشان خلق فرموده و ما آنها را مىشناسيم و نيز روايت كرده از زراره به سند خود گفت حضور حضرت باقر عليه السّلام عرض كردم، آيا زمانى كه خداوند در عالم ذر از مردم عهد و ميثاق گرفت مشافههای بود؟ فرمود بلى اى زراره تمام آنها در حضور خداوند قرار گرفته بودند كه از آنها اقرار بوحدانيت و خدائى خود و نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ولايت ما ائمه گرفت، آنگاه ضمانت روزى آنها را فرمود و اين جلوه و شهود را از خاطر آنها محو نمود و معرفت و شناسائى خويش را در دل آنها ثابت و مستقر گردانيد.
1ـ سه ويژگى برجسته مومن
مـومـن , مـومـن واقعى نيست, مگـر آن كه سه خصلت در او بـاشــد:
سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پيـامبـرش و سنتـى از امـامـش.
اما سنت پروردگارش , پـوشاندن راز خود است, اما سنت پيغمبرش , مدارا و نرم رفتارى با مردم است, اما سنت امامـش صبر كردن در زمان تنگدستـى و پريشان حالى است.
در آیه 80 سوره هود آمده است:قالَ لَوْ أَنَّ لي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوي إِلى رُكْنٍ شَديد.
على بن ابراهيم از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه
«القوة القائم عليه السّلام و الركن الشديد ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا»
بنا برين معنى آيه كريمه اينست كه: كاشكى مرا قوت قائم آل محمد مي بود يا آنكه پناه مي بريم به أصحاب صاحب قوت و قدرت آن حضرت كه تا دفع شما مي كرد.
اهل سفر باشیم نه اهل حضر ؟
سی و دو سه سال قبل ، وليِ عاقلِ عالم (ع) ، امامِ عاقلِ عالم (ع)، از جانب خدا سفره اي را در اين كشور پهن كرد . كمتر چيزي را سر اين سفره گذاشت ، تا حدي كه بعضي ها مأيوس شدند از اينكه اصلاً چيزي سر اين سفره گذاشته بشود و برخي فكر كردند كه با همان چيزهايي كه قبلاً ، قبل از پهن كردن سفره آورده شده بود ، با همان چيزها بايد شكم خود را سير كنند . در حاليكه روال خوبان اين نيست.